بدون درس -

liana

بدون درس.

بچه ها لطفا انشا درمورد دیدن مودچه ای که باری را می کِشد فقط گوگل نباشه فردا امتحان دارم. و یه چیز دیگه من همیشه انشاهام رو دوستام می نوشتن و خیلی ضعیفم چیکار کنم برای فردا

جواب ها

**عنوان: دیدن مورچه‌ای که بار می‌کشد** امروز صبح، وقتی به باغچه خانه‌مان رفتم تا از زیبایی‌های طبیعت لذت ببرم، ناگهان چشمم به یک مورچه کوچک افتاد که بار بزرگی بر دوش خود گذاشته بود. این صحنه برایم بسیار جالب و جذاب بود. مورچه، با اندام ظریف و کوچکی که دارد، اما با اراده‌ای آهنین، به سمت لانه‌اش حرکت می‌کرد. بار او، که از تکه‌های غذا و دانه‌های کوچک تشکیل شده بود، به نظر می‌رسید که چند برابر خود او باشد. من به دقت به رفتار او نگاه کردم. او به آرامی و با دقت قدم بر می‌داشت، گاهی توقف می‌کرد و بار خود را بهتر تنظیم می‌کرد تا تعادلش به هم نخورد. این صحنه برایم نماد تلاش و کوشش بود. وقتی به او نگاه می‌کردم، یاد حرف‌های معلممان افتادم که همیشه می‌گفت: 'تلاش، رمز موفقیت است.' مورچه‌ در این لحظه به من نشان داد که نباید از هیچ چالشی بترسیم، حتی اگر بار سنگینی بر دوش داشته باشیم. او به من آموخت که با پشتکار و ایمان می‌توان بر مشکلات فائق آمد و به هدف رسید. در پایان، وقتی مورچه به مقصد خود رسید و بارش را در لانه‌اش گذاشت، احساس خوشی کردم. این تجربه کوچک، برایم درس بزرگی بود. فهمیدم که هر موجودی، حتی کوچک‌ترین آن‌ها، در زندگی‌اش نقش مهمی دارد و می‌تواند ما را به تفکر وادارد. من به این فکر کردم که اگر هر یک از ما، مانند آن مورچه، به تلاش و سخت‌کوشی ادامه دهیم، می‌توانیم به اهداف خود دست یابیم و دنیای بهتری بسازیم. این دیدار با مورچه، نه فقط یک مشاهده ساده بود، بلکه تجربه‌ای آموزنده و الهام‌بخش در زندگی‌ام به شمار می‌رود.

سوالات مشابه